درد دله

نه دانشجویی ، نه سیاسی ، فقط درد دله

درد دله

نه دانشجویی ، نه سیاسی ، فقط درد دله

آخرین مطالب
  • ۹۶/۰۱/۲۲
    من

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انسان» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

خدا

خدا برای من

...

من برای ماهی ام است

....

حتی اگر خودم نخواهم در آب بمانم

....

مرا به جریان آن بر می گرداند

  • امیرعلی خانه عنقا
  • ۰
  • ۰

نمی دانم کدام یک از شما قلعه ی حیوانات جرج اورول را خوانده است اما من این کتاب به ظاهر ساده و با نثر و داستانی بسیار دلنشین را بار ها خوانده ام
زمانی فکر می شد این کتاب تنها به جامعه ی کمونیستی می تازد اما با درک جامعه ی کنونی پی به نکات بیش تری نیز می توان برد
در این کتاب گوسفندات جامعه ای قالب فرض  شده اند که نه تنها سواد کافی را ندارند بلکه درکشان نسبت به واقعیت وابسته به اطرافیانشان و شایعات روزمره است و تنها نکته ای که باعث مهم جلوه دادن آن ها می شود جمعیت کثیر و قالبشان است که توان ایجاد هر نوع حرکت انقلابی به کمک تحریک های دور و اطرافشان را دارند.
در نظر من این افراد کسانی هستند که به سرعت آماده ی مقابله می شوند و به همان سرعت حادثه از ذهنشان پاک می شود اما موج برای خیلی ها منفعت دارد افرادی که موجبات تحریک را پیش می آورند و بدون درگیری فقط به موج سواری خود ادامه می دهند افرادی که مفاصد دیگری جز آن موج دارند و فقط از آن به عنوان اهرم فشاری عمل می کنند .
برگردیم به کتاب ، گفتم این داستان به شدت نمادین است پس باید گروهی به عنوان افراد فرهیخته داشته باشد باید بگویم چنین است نماد این گروه الاغی پیر است که به شدت دنیادیده است و با هیچ موجی درگیر نمی شود اما به دلیل ترس از دولت کاری با این موج ها ندارد.

در این کتاب بازوان کاری دولت به اسبی قوی و سگی امیدوار به آینده تشکیل شده اند که به محض بی نیازی خوک ها به آن ها دست به قتل آن ها و یا ساکت کردن آن ها می کنند.
من شما را با نتیجه گیری و پیداکردن مشابهت بین این داستان و هرچیز دیگری تنها می گذارم.
ممکن است مضمون اصلی داستان کمونیسم باشد اما برای من زوایای بیشتری پیدا کرده است و به تبع آن درس های بیشتری گرفتم.
قصاوت با شما

  • امیرعلی خانه عنقا
  • ۰
  • ۰

زندگی امروزی

چه کسانی جمله پیامبر را یادشان است ، همان که میگفت :" علم اگر در ثریا هم باشد مردانی از سرزمین پارس بدان دست خواهند یافت "

این جمله ، جمله ای است که تمام مسلمانان ایرانی از گفتن آن به وجد آمده و احساس غرور می کنند ،

اما کدام یک از ما برای نشان دادن درستی این سخن تلاش می کنیم یا گامی برای محقق شدن این سخن برداشته ایم ؟

این وضعیت کنونی ماست ، ما در زمانه ای زندگی می کنیم که هر که وظیفه خود در مقابل جامعه را به اندازه ی لایک یک پست قشنگ یا اگر خیلی وظیفه شناس باشد انتشار دادن آن پست ، میداند.

هر کدام از ما چند بار به پست هایی برخوردیم که به ما می گفت بعضی از رفتار های خود را اصلاح کنیم

چه قدر از خواندن آن پست لذت می بریم اما چقدر به آن عمل می کنیم و آن را در واقعیت به کار می بریم ؟

باید قبول کنیم در دنیایی زندگی می کنیم که اشخاص دارای دو شخصیت اند چهره ای در فیسبوک و تلگرام و ...

و چهره ای در واقعیت

وبعضی اوقات باور کردن این که کدام یک از این چهره ها واقعی اند ، بسیار سخت است.

این واقعیت تلخ زندگی در این دوره است این که هرچه جلو می رویم دارای دوگانگی احساس بیشتری می شویم و

می دانید چرا این همه دوگانگی بوجود می آید؟

زیرا وقتی پست و یا حرفی را  می خوانیم در مورد آن فکر می کنیم و سنجیده جواب می دهیم ولی وقتی رو در رو صحبت می کنیم چون حرف زدن سرعت زیادی دارد هرکسی چهره ی واقعی خود را نشان می دهد و چیز هایی که در ذهنش می گذرد را باز گو میکند.

من هنوز هیچ راه حلی برای خودم پیدا نکرده ام تا از این دوگانگی شخصیت دوری کنم .

تنها پیشنهاد من پیشگیری است یعنی با کم استفاده کردن از شبکه های مجازی سعی در نگاه داشتن چهره ی واقعی خود و تعالی دادن آن بکنیم .  

  • امیرعلی خانه عنقا