درد دله

نه دانشجویی ، نه سیاسی ، فقط درد دله

درد دله

نه دانشجویی ، نه سیاسی ، فقط درد دله

آخرین مطالب
  • ۹۶/۰۱/۲۲
    من

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مردم عامه» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

تنهایی

من فردی

خشن ، نترس و شورشی ام

اما

کسانی مرا مسخره می کنند

که

ترسو ، بزدل و ناامید اند
.
.
.
فقط چون من تنهایم
  • امیرعلی خانه عنقا
  • ۰
  • ۰

من

من را

به چشم دیوانه ای

منزوی

و دلشکسته می نگرند

می گویند درکی از جهان ندارد

شاید اینگونه باشد ...

ولی اگر نباشد

آنگاه وای بر تمام انسان ها

که زندگی را تلاطم های مضحک انگاشته اند

زندگی یعنی ....

لذت بردن از هر لحظه

.

حتی

.

 لحظه مرگ

  • امیرعلی خانه عنقا
  • ۰
  • ۰

نمی دانم کدام یک از شما قلعه ی حیوانات جرج اورول را خوانده است اما من این کتاب به ظاهر ساده و با نثر و داستانی بسیار دلنشین را بار ها خوانده ام
زمانی فکر می شد این کتاب تنها به جامعه ی کمونیستی می تازد اما با درک جامعه ی کنونی پی به نکات بیش تری نیز می توان برد
در این کتاب گوسفندات جامعه ای قالب فرض  شده اند که نه تنها سواد کافی را ندارند بلکه درکشان نسبت به واقعیت وابسته به اطرافیانشان و شایعات روزمره است و تنها نکته ای که باعث مهم جلوه دادن آن ها می شود جمعیت کثیر و قالبشان است که توان ایجاد هر نوع حرکت انقلابی به کمک تحریک های دور و اطرافشان را دارند.
در نظر من این افراد کسانی هستند که به سرعت آماده ی مقابله می شوند و به همان سرعت حادثه از ذهنشان پاک می شود اما موج برای خیلی ها منفعت دارد افرادی که موجبات تحریک را پیش می آورند و بدون درگیری فقط به موج سواری خود ادامه می دهند افرادی که مفاصد دیگری جز آن موج دارند و فقط از آن به عنوان اهرم فشاری عمل می کنند .
برگردیم به کتاب ، گفتم این داستان به شدت نمادین است پس باید گروهی به عنوان افراد فرهیخته داشته باشد باید بگویم چنین است نماد این گروه الاغی پیر است که به شدت دنیادیده است و با هیچ موجی درگیر نمی شود اما به دلیل ترس از دولت کاری با این موج ها ندارد.

در این کتاب بازوان کاری دولت به اسبی قوی و سگی امیدوار به آینده تشکیل شده اند که به محض بی نیازی خوک ها به آن ها دست به قتل آن ها و یا ساکت کردن آن ها می کنند.
من شما را با نتیجه گیری و پیداکردن مشابهت بین این داستان و هرچیز دیگری تنها می گذارم.
ممکن است مضمون اصلی داستان کمونیسم باشد اما برای من زوایای بیشتری پیدا کرده است و به تبع آن درس های بیشتری گرفتم.
قصاوت با شما

  • امیرعلی خانه عنقا
  • ۰
  • ۰


یکروز خوب را شروع می کنیر بالذت از خانه خارج می شوید و آماده ی کار و کوشش هستید و درمورد افکار شب پیش فکر می کنید و تصمیم می گیرید نهایت تلاش خود را بکنید ولی ...
همه ی مشکلات ما از این <<ولی >>ها شروع می شود مشکلاتی که ما را از رسیدن به اهداف پرت می کند و مارا عقب می برد ،
صبح زود آماده ی کار هستید ولی اولین مشکلی که به آن بر میخورید مثل ترافیک ، پر بودن اتوبوس ، پیدا نکردن وسیله ی نقلیه مناسب و ... باعث پریشانی افکار شما می شود و تبدیل احساس سرزندگی شما به استرس ، ترس و عصبانیت می شود و وقتی سرکار می رسید ... تبریک می گویم شما مایل ها از آن مرد تنومند اول صبح دور شده اید و تبدیل به مردی افسرده ، آزرده و بی حوصله تبدیل شده اید .
برای حل این موضوع هیچ راه حل  قطعی نمی توانم پیش نهاد دهم اما رهکار من عزم و اراده ی جدی تری است که با تمرین سرزندگی پیش می آید ، یک دستبند و یا یک نشانه که با خودکار روی دست خود کشیده اید  و با خود عهد بلندید هر وقت چشمتان به آن ها افتاد لبخند بزنید و اگر بسیار ماراحت بودید و به آن نشانه ی سرزندگی نگاه کردید خود را وادار به یادآوری لحظه های خوش و جالب زندگی بکنید.
حتی یک نوشته که افکار مثبت و شیرین خود را در آن نوشته اید نیز باعث سرمستی و شادکامی
خواهد شد.
با آرزوی صبحی با نشاط تر 😊

  • امیرعلی خانه عنقا
  • ۰
  • ۰

درد

درد

جامعه ی ما که آن را جامعه ای اسلامی می دانیم ،"درد" دارد.

"درد" یعنی معلمی  که بچه ها را از دین می هراساند یا به اصطلاح دین را سخت جلوه می دهد.

"درد" یعنی معلم نمی داند کلمه به کلمه ی اعتقاداتش در دانش آموز تاثیر می گذارد و آینده را بوجود می آورد.

"درد" یعنی بچه ای که بزرگ تر از سنش فکر می کند

"درد" یعنی بزرگتری که بیش از حد بچگانه رفتار می کند.

"درد" یعنی .

.

.

.

یعنی ببینی تمام مشکلات را و با خود بگویی از من که کاری بر نمی آید و برایت عادی شود.


.

.

.

.

.

"برایت عادی شود"

انسان موجودی است انطباق پذیر که می تواند خود را با سخت ترین شرایط وفق دهد اما به چه قیمت ؟؟

به قیمت از دست دادن انسانیت اش

به قیمت بی محلی به اتفاقات دور و برش

به قیمت دیدن خرده دزدی ها 

به قیمت دیدن دروغگویی ها 

به قیمت ...

خودت بهتر از من می دانی که منظورم چیست خودت را به آن راه نزن ، همه می دانیم در چه جامعه ای زندگی می کنیم...

اما نگران نباش این مشکلات از تو نیست تو فقط عادی شده ای مانند تمام انسان های دور و برت

دیگر مانند کودکی هر چیزی برایت سوال بر انگیز نیست فقط رد می شوی

.

.

.

..

می ترسم ، می ترسم از آن روزی که به خود بیاییم و ببینیم تقصیر همه ی ما بوده و تقصیر هیچکس نبوده
و دیگر برای جبران مجالی نیست.....

.

.

.

.

.

هر انسان روح سرکشی دارد ، لطفا مهارش نکنید.



  • امیرعلی خانه عنقا
  • ۰
  • ۰

مشکلات روزمره

نمی دانم از کجا باید شروع کنم فقط میدانم باید بنویسم و به اشتراک بگذارم تا شاید شعله ای که در من از سردرگمی  من بوجود آمده خاموش شود.ما انسان ها موجودات عجیبی هستیم خود را اشرف مخلوقات می دانیم و یا حتی پا را فراتر میگذاریم و  تمام آفریده های جهان را برای استفاده ی خود میدانیم از طرفی دیگر رفتار هایی از خودمان بروز می دهیم که حتی از (شرم دارم بگوییم چه حیوانی) حیوان نیز بد تر و ناعاقلانه تر است این گونه رفتار زیادند ولی من فقط میخواهم به یک نوع از آن ها اشاره کنم ، رفتار مد نظر من رفتاری است که در مقابل سختی ها نشان می دهیم ، در مقابل سختی ها دو حالت برای ما وجود دارد:

 1-در مقابل آن سر خم کنیم و احساس عجز وناتوانی کنیم.

2- سر برآریم و برای رفع آن کوشش کنیم.

گاهی اوقات یک مشکل نه برای ما بلکه برای تمامی جامعه روی میدهد در این موقع گروه دوم که در تلاش برای رفع مشکل اند سعی می کنند مشکل را به همه نشان دهند تا گروهی از مردم به کمک آن ها شتافته و مشکل را حل کنند آن ها گاهی با "طنز" تاکید می کنم طنز نه بذل ، مردم را به فکر وادار میکنند(معمولا برای تحولی بزرگ) و گاهی برای رفع سریع تر مشکل به صورت جدی آن را بیان می کنند.

در این زمان گروه دوم وارد می شوند این گروه خود را از پیش باخته می دانند و نه تنها با گروه اول همراه نمی شوند بلکه شروع به تبلیغ ضد گروه دوم می کنند ، این گروه نیز حربه های های مخصوص به خود دارند بارز ترین آن ها تبدیل مشکلات عدیده به جوک ها و تصاویری زننده که شاید باعث خندیدن فرد گردد ولی باعث تفکر او در مورد مشکل نمی گردد، این افراد با این کار مسائل را به جای آن که حل کنند به دست مسخره بازی گرفته و باعث از بین رفتن جدیت این مشکل در عامه ی مردم می  شوند .

کمپین نخریدن خودروی نو کمپیتی بود که توسط گروه اول ساخته شد و به خاطر آن که از جدّیت گروه اول و درست انتشار آن برخوردار بود باعث اتحاد مردم شد که نتیجه ی آن را دیدیم و یا نخریدن مرغ در آلمان ، چند سال پیش مردم در آلمان با افزایش قیمت مرغ مواجه شدند و از فردا نه تنها مردم دیگر مرغ نخریدند بلکه هرچه مرغ در خانه داشتند به خیابان ها ریختند و باعث کم شدن دوباره قیمت مرغ شد.

حال مثالی از ثمره ی کار گروه اول : سالیان مدیدی است که ما با تاخیر زیاد هواپیما ها ، مترو ها ، اتوبوس ها و ... قرار داریم در ابتدا ی هر کدام از این تاخیر ها افراد  گروه دو سعی در گفتن مشکل داشتند ولی با به تمسخر گرفتن این مشکل توسط گروه یک حال دیرکرد این وسایل نقلیه به امری عادی و قانونی نانوشته تبدیل شده است .

بیایید تفکر کنیم کدام یک از دو گروه کمک بیشتری به راهبرد اهداف یک ملت کمک می کند ؟ و انتخاب ما تا  کنون کدوم گروه بوده است.

(part 1)

نظرها و نقد هاتون باعث دلگرمی من و ادامه ی این متن ها میشه

  • امیرعلی خانه عنقا