درد دله

نه دانشجویی ، نه سیاسی ، فقط درد دله

درد دله

نه دانشجویی ، نه سیاسی ، فقط درد دله

آخرین مطالب
  • ۹۶/۰۱/۲۲
    من

۲۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «A2» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

صبر پیشگی

صبر و بردباری ، دو واژه ای هستند که امروز میخواهم به آن ها بپردازم ، تا کنون  به این فکر کرده اید اگر به اندازه ی صدم ثانیه ای صبر بیشتری داشته بودید شاید الان دوستان بیشتری گرداگرد شما جمع بودند؟

دعوا از جایی شروع می شود که دو طرف دعوا هر یک خود را قربانی مسئله ای می دانند و دیگری را مسئول واقعه.

وهیچ یک سهم خود در شکل گیری واقعه را نمی پذیرند و هریک دیگری را مسئول تمامی رخ دادها می داند تاکید می کنم تمامی رخداد ها .

تا کنون فکر کرده اید اگر پذیرا ی اشتباه خود بوده بودید و آن را با فروتنی بروز می دادید و اعلام میکردید ، طرف شما هرکه بود منظورم هرکسی است یعنی : زن شما ، فرزندتان ، دوستانتان و ...   اوهم اشتباه خود را می پذیرفت.

و با این اتفاق به یک درک متقابل می رسیدید ، و این مشکل تمام جهان است زیرا در جهان ، هرکسی دوست دارد ابتدا دیگری  اشتباه خود را گردن بگیرد تا بعد از آن اعتراف کند ، که نشان دهد دیگری نقش عمده تری در ایجاد مشکل داشته است.

هیچ گاه یادتان نرود همه ی سنگ ها در کنار هم تشکیل سد می دهند و اگر یکی از آن ها نباشد سد فرو میریزد ، این دقیقا حرفی است که می خواهم بزنم یعنی هرکسی حتی اگر سهم کوچکی در ایجاد مشکل داشته باشد بازهم سهمی دارد و باید با شجاعت آن را قبول کند و سعی در رفع آن داشته باشد.

بیایید از امروز یک دستمال به رنگ سبز تیره و یا هر رنگ دیگری ببندید تا هر وقت به آن نگاه کردید به این فکر کنید که اشکال ندارد اگر اشتباه خود را به گردن بگیرید و صبر داشته باشید تا جلوی یک دعوا گرفته شود و دوستانتان را به سادگی از دست ندهید.

(Part 1)

  • امیرعلی خانه عنقا
  • ۰
  • ۰

مشکلات روزمره 3

زندگی واژه ای است که همه چیز در آن خلاصه می شود ، یکی از زیباترین جملاتی که من درعمرم شنیدم  این بود که غذا میخوریم تا زنده بمانیم؟  یا زندگی می کنیم تا غذا بخوریم ؟

باید بگم هردو درست است زیرا غذا خوردن جزئی از زندگی است و باید از آن لذت ببریم ، لذت بردن از غذا به کیفیت غذا مربوط نیست بلکه به عشقی مربوط است که در آن جاری است ، گاهی فکر می کنیم فیلم هایی که ثروتمندان در آن ناراحت و پوچ گرای اند، دروغ است باید بگویم نه ، کاملا درست است زیرا وقتی شما به موفقیت وهدف عمده ی زندگی خود می رسد به بی برنامگی برای آینده دچار شده و برای ارضای این حس ، خود را غرق در لذت های دنیا می کند  اما مدت زیادی طول نمی کشد که درک میکند این لذت ها نیز برای او کافی نیست اینجاست که او تصمیم می گیرد راه خود را انتخاب کند.

امروز نمی خواهم به این بپردازم که چه اتفاقی برای او می افتد و چه راه هایی در پیش اوست

(شاید در آینده با این موضوع نیز پرداختم)

امروز می خواهم این را بگویم که آن خانواده ای  که ماهی یکبار طعم گوشت را می چشد (شاید هم نچشد)

بیش از نود درصد آن خا در تلاش برای بهبود وضع خود هستند پس یعنی در تلاطم دنیا شنا می کنند  یعنی به زودی به غذا(موفقیت) خواهند رسید و وقتی به گذشته ی خود نگاه می کنند حتما از آن راضی خواهند بود زیرا به دریا زده اند تا برای خود تلاش کنند .

حال برای رسیدن به موفقیت چند راه جلوی ماست :

1-      یا برخلاف رود (شریان زندگی) شنا کنیم تا به جایی برسیم.

2-      یا همراه با آن حرکت کنیم وببینیم سرنوشت چه آینده ای برای ما رقم میزند

3-      یا خودمان مسیر رود را تعیین کنیم وسرنوشت را به دست خود رقم بزنیم

اگر بخواهم سختی هرکدام از این راه ها و میزان موفقیت آن ها را تخمین بزنم باید بگویم

راه حل 1 : سختی :60%     موفقیت : 50%

راه حل 2 : سختی: 20%      موفقیت :20%  

راه حل 3 : سختی: 80%                 موفقیت :100%  

شما با کدام راه حل راحت هستید؟

Part3))

نظرات شما باعث دلگرمی من است

  • امیرعلی خانه عنقا
  • ۰
  • ۰

خنده ی تصنعی

حال که می نویسم بگذار از تمام چیزهایی که در دلم جا خوش کرده بنویسم ، از تمام تفکراتی که  در ذهنم بالا و پایین می پرند ،

می خواهم در مورد خنده ی تصنعی ،خنده ی مصنوعی یا هرچه شما نام بر آن می نهید بگم از فوایدش ، از حس لذت بوجود آمده در انسان .

انگلیسی ها به عنوان یکی از کشورانی نام برده می شوند که دارای متانت و ادب  زیادی هستند ، درست است که ایران و خیلی از کشور های دیگر جهان از آن ها خاطره ی خوشی ندارند ولی هیچکس نمی توانند بگویند آن ها مبادی ادب نیستند ، همیشه در چهره ی یخی آن ها خنده ای نقش بسته است که به انسان امید می بخشد و باعث اعتماد به آن ها می شود در حالی که هیچگاه نمی توانید بفهمید پشت آن چهره چه چیزی وجود دارد ، همچنین همین نقاب خنده بر روی لبان آن ها باعث می شود هر لحظه که از کوچه پس کوچه های لندن می گذری امید در تو زنده شود ، با خود فکر کنی زندگی زیباتر از آن است که من غصه بخورم در حالی که او با دیدن چهره ی آشفته تو به یاد غم های خود افتاده و باعث نا امید تر شدن آن از زندگی می شود .

کاری به نظر علم در این رابطه ندارم (با وجود این که علم نیز با من همراخ است) اما هرگاه شما زورکی که شده میخندی نیمی از غصه ی خود را به فراموشی می سپاری .

فکر می کنید یکی از عوامل تشکیل جامعه چیست ؟ این است که انسان نمی تواند تنهایی را تحمل کند تا باری از مشکلاتش را به دوش آن ها بگذارد و باید با دیگران همراه شود ، خود را همچون مورچه هایی فرض کنیدکه اگر یکی از بقیه جدا بیافتد دیگر هدفی برای ادامه ی زندگی ندارد .

پس بخندید زیرا اگر به فکر خود نیستید به کسی فکر کنید که شاید حتی یک نگاه به شما بیاندازد و به زیبایی زندگی نگاه کند واز خودکشی دست بردارد (مطمئن باشید همه به آن دنیا می رویم عجله فقط باعث از دست دادن لذت های این دنیا می شود).

پس هیچگاه خنده یادتان نرود.                                  :)

Part 2))

نظرها و نقد هاتون باعث دلگرمی من و ادامه ی این متن ها میشه

  • امیرعلی خانه عنقا
  • ۰
  • ۰

مشکلات روزمره

نمی دانم از کجا باید شروع کنم فقط میدانم باید بنویسم و به اشتراک بگذارم تا شاید شعله ای که در من از سردرگمی  من بوجود آمده خاموش شود.ما انسان ها موجودات عجیبی هستیم خود را اشرف مخلوقات می دانیم و یا حتی پا را فراتر میگذاریم و  تمام آفریده های جهان را برای استفاده ی خود میدانیم از طرفی دیگر رفتار هایی از خودمان بروز می دهیم که حتی از (شرم دارم بگوییم چه حیوانی) حیوان نیز بد تر و ناعاقلانه تر است این گونه رفتار زیادند ولی من فقط میخواهم به یک نوع از آن ها اشاره کنم ، رفتار مد نظر من رفتاری است که در مقابل سختی ها نشان می دهیم ، در مقابل سختی ها دو حالت برای ما وجود دارد:

 1-در مقابل آن سر خم کنیم و احساس عجز وناتوانی کنیم.

2- سر برآریم و برای رفع آن کوشش کنیم.

گاهی اوقات یک مشکل نه برای ما بلکه برای تمامی جامعه روی میدهد در این موقع گروه دوم که در تلاش برای رفع مشکل اند سعی می کنند مشکل را به همه نشان دهند تا گروهی از مردم به کمک آن ها شتافته و مشکل را حل کنند آن ها گاهی با "طنز" تاکید می کنم طنز نه بذل ، مردم را به فکر وادار میکنند(معمولا برای تحولی بزرگ) و گاهی برای رفع سریع تر مشکل به صورت جدی آن را بیان می کنند.

در این زمان گروه دوم وارد می شوند این گروه خود را از پیش باخته می دانند و نه تنها با گروه اول همراه نمی شوند بلکه شروع به تبلیغ ضد گروه دوم می کنند ، این گروه نیز حربه های های مخصوص به خود دارند بارز ترین آن ها تبدیل مشکلات عدیده به جوک ها و تصاویری زننده که شاید باعث خندیدن فرد گردد ولی باعث تفکر او در مورد مشکل نمی گردد، این افراد با این کار مسائل را به جای آن که حل کنند به دست مسخره بازی گرفته و باعث از بین رفتن جدیت این مشکل در عامه ی مردم می  شوند .

کمپین نخریدن خودروی نو کمپیتی بود که توسط گروه اول ساخته شد و به خاطر آن که از جدّیت گروه اول و درست انتشار آن برخوردار بود باعث اتحاد مردم شد که نتیجه ی آن را دیدیم و یا نخریدن مرغ در آلمان ، چند سال پیش مردم در آلمان با افزایش قیمت مرغ مواجه شدند و از فردا نه تنها مردم دیگر مرغ نخریدند بلکه هرچه مرغ در خانه داشتند به خیابان ها ریختند و باعث کم شدن دوباره قیمت مرغ شد.

حال مثالی از ثمره ی کار گروه اول : سالیان مدیدی است که ما با تاخیر زیاد هواپیما ها ، مترو ها ، اتوبوس ها و ... قرار داریم در ابتدا ی هر کدام از این تاخیر ها افراد  گروه دو سعی در گفتن مشکل داشتند ولی با به تمسخر گرفتن این مشکل توسط گروه یک حال دیرکرد این وسایل نقلیه به امری عادی و قانونی نانوشته تبدیل شده است .

بیایید تفکر کنیم کدام یک از دو گروه کمک بیشتری به راهبرد اهداف یک ملت کمک می کند ؟ و انتخاب ما تا  کنون کدوم گروه بوده است.

(part 1)

نظرها و نقد هاتون باعث دلگرمی من و ادامه ی این متن ها میشه

  • امیرعلی خانه عنقا